ما عموما این عقیده را داریم که هر فردی یک شخصیت و خودپنداره دارد. با این حال، به نظر میرسد که در اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) فرد بیش از یک شخصیت را با خودپنداره مربوط به خودش پرورش داده است.
اختلال هویت تجزیهای قبلا به عنوان اختلال چند شخصیتی شناخته میشد.
به نظر میرسد که هر شخصیت مجزا، شیوه درک کردن، ارتباط برقرار کردن و فکر کردن مخصوص خودش را دارد. بنا بر تعریف، افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی)، حداقل دو هویت مجزا دارند و وقتی در یک هویت هستند، نمیدانند هویت دیگری نیز دارند. در نتیجه، تجربیات آنها فاقد تداوم است. آنها در مورد خود و زندگی خویش، شکافهای بزرگی در خاطرات مهم دارند. امکان دارد که آنها وقایع عادی روزمره را فراموش کنند، اما تجربیاتی که ماهیت آسیبزا داشتهاند، مانند قربانی شدن یا مورد بهرهکشی قرار گرفتن را نیز فراموش میکنند.
ملاکهای DSM-5 برای اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی)
اختلال هویت که با دو یا تعداد بیشتری از حالتهای شخصیت مجزا مشخص میشود، که ممکن است در برخی فرهنگها به صورت تجربه تسخیر توصیف شده باشند. این اختلال هویت، ناپیوستگی محسوس در خودپنداره و درک عاملیت همراه با تغییرات مربوط در عاطفه، رفتار، هشیاری، حافظه، ادراک، شناخت و یا عملکرد حسی – حرکتی را شامل میشود. این علائم و نشانهها ممکن است توسط دیگران مشاهده یا توسط فرد گزارش شوند.
شکافهای عودکننده در یادآوری وقایع روزمره، اطلاعات شخصی مهم و یا رویدادهای آسیبزا که با فراموشی عادی ناهماهنگ هستند.
نشانهها ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینههای مهم دیگر عملکرد ایجاد میکنند.
این اختلال بخش طبیعی روال معمول فرهنگی یا مذهبی که وسیعا پذیرفته شده باشد، نیست.
توجه: در کودکان، نشانهها با همبازیهای خیالی یا بازی خیالی دیگر بهتر توجیه نمیشوند.
نشانهها ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی مواد (مثل بیهوشیهای موقت یا رفتار آشفته هنگام مسمومیت با الکل) یا بیماری جسمانی دیگر (مثل حملات صرعی ناحیهای مرکب) نیستند.
مثالی برای اختلال هویت تجزیهای یا همان اختلال چند شخصیتی
میرا خانم جوان مجرد و کارمند یک کتاب فروشی بزرگ است. او تنها زندگی میکند، به جز دیدن خویشاوندان با کسی معاشرت ندارد، به شیوه محافظه کارانه لباس میپوشد، که همکاران او به عنوان خشکه مقدس آن را مسخره میکنند. او در اوایل نوجوانی درگیر یک رابطه صمیمانه با مرد میانسال شد که از او سوءاستفاده میکرد. گرچه دیگران این رابطه مشکلساز را به میرا یادآوری کردند، اما او ادعا میکند که خاطرهای از آن فرد ندارد و حتی گاهی از خود میپرسد چرا دیگران این داستان را از خود درآوردهاند تا او را آزار دهند.
میرا در 25 سالگی میگوید که خود را از لحاظ جنسی برای ازدواج محفوظ نگه داشته است، ولی به نظر میرسد که کاملا به دنبال کردن هر گونه روابط نزدیک با مردان بیعلاقه است. تا اینجا، این شرح، میرا را به صورتی که همکاران و خانواده از او میدانند، توصیف میکند.
اما شخصیتهای دیگر درون بدن میرا به سر میبرند و اسامی دیگری دارند و به شیوهای رفتار میکنند که کاملا با شخصیت میرا ناهمخوان است. ریتا در هوسهای جنسی او خودنما، معاشرتی، و بازداری نشده است. او به روابط عشقی متعدد با انواع شخصیتهای ناخوشایند که در کلوبها و دیسکوها تور کرده پرداخته است. ریتا از میرا آگاه است و او را خیلی حقیر میداند. شخصیت سوم، جو، گاهی از آپارتمان میرا خارج میشود. جو که لباس مردانه بر تن دارد، به مرکز شهر میرود تا مقداری خرید کند. از نظر جو ریتا چیزی جز یک زن هرزه نیست که یک روزی با دردسر زیادی مواجه خواهد شد. شخصیتهای میرا از جزئیات زندگی او بیخبر هستند.
نظریهها و درمان اختلال چند شخصیتی
افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) یاد گرفتهاند با ایجاد کردن شخصیتهای دیگر که وقتی آنها دچار استرس میشوند به صورت ناهشیار تفکر و رفتار آنها را کنترل میکنند، با شرایط زندگی بسیار استرسزا مقابله کنند.
با این حال، متخصصان بالینی هنگام تشخیص و درمان افراد مبتلا به نشانههای تجزیهای با تکلیف دشواری مواجه هستند. آنها ابتدا باید معلوم کنند که آیا این اختلال، واقعی است یا جعلی. افراد ممکن است عمدا اختلال تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) را وانمود کنند تا توجه جلب کرده یا از تنبیه اجتناب ورزند.
در موارد واقعی اختلال تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) که به نظر نمیرسد نشانهها وانمود شده باشند، اتفاق نظر کنونی این است که این افراد در معرض آسیب هیجانی یا جسمانی قرار گرفتهاند. یک تحقیق روانپزشکی بزرگ ثابت کرد که افراد مبتلا به نشانههای تجزیهای میزان شیوع بالای بدرفتاری جسمانی و جنسی در کودکی داشتهاند. با این حال، خیلی از افراد بدون اختلال تجزیهای میتوانند به وقایع آسیبزای اوایل زندگی خود فکر کنند. در همین راستا، تجربیات آسیبزای دوران کودکی میتوانند به انواع دیگر اختلالات منجر شوند، بنابراین، چرا برخی افراد که با آسیب مواجه شدهاند دچار اختلال تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) میشوند در حالی که دیگران دچار آن نمیشوند؟
به فرض اینکه افراد مبتلا به اختلالات تجزیهای با نشانههای تجزیهای به آسیب واکنش نشان میدهند، هدف درمان، عمدتا یکپارچه کردن قسمتهای مجزا در هشیاری فرد از خود، حافظه و زمان میشود. امکان دارد متخصصان بالینی از هیپنوتراپی استفاده کنند تا درمانجویان تجربیات آسیبزایی را که به نظر میرسد موجب تجزیه شدهاند، به یاد آورند. درمانجویان به تدریج از طریق تلقینهای پسهیپنوتیزم ممکن است بتوانند آن تجربیات را به آگاهی هشیار خود برگردانند.
از سوی دیگر، متخصصان بالینی برای اینکه به درمانجویان کمک کنند خودپنداره یکپارچهای را پرورش دهند، میتوانند از فنون شناختی – رفتاری استفاده کنند. درمانجویانی که تجربیات آسیبزا را تجزیه میکنند ممکن است بتوانند از زیر سئوال بردن فرضهای اساسی خود در مورد خودشان که به نشانههای آنها کمک میکنند، بهره مند شوند. برای مثال امکان دارد آنها باور داشته باشند که خودشان مسئول سوءاستفاده هستند، یا اشتباه است که به سوءاستفادهکنندگان از خودشان خشم نشان دهند، یا اینکه نمی توانند از عهده خاطرات عذابآور برآیند.
درمان اختلالات تجزیهای اغلب نه تنها این اختلالات، بلکه همچنین اختلالات مرتبط مانند خلقی، اضطرابی و استرس پس از آسیب را شامل میشود.
وقتی اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) دارید، دو یا چند هویت و شخصیت مجزا به نام «آلتر» alter دارید. آنها رفتار شما را در زمانهای مختلف کنترل میکنند. هر هویت زندگی مربوط به خود را دارد.
علل اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی)
علت اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) احتمالاً یک پاسخ روانشناختی به استرسهای بین فردی و محیطی است، به ویژه در سالهای اولیه کودکی که غفلت عاطفی یا سوءاستفاده ممکن است با رشد شخصیت تداخل داشته باشد. تقریباً 99 درصد از افرادی که به اختلالات تجزیهای مبتلا میشوند، سابقه شخصی اختلالات یا تروماهای مکرر، شدید و غالباً تهدید کننده زندگی را در مرحله حساس رشد کودکی (معمولاً قبل از 6 سالگی) داشتهاند.
همچنین ممکن است زمانی این اتفاق بیفتد که غفلت مداوم یا سوء استفاده عاطفی وجود داشته باشد، حتی زمانی که سوء استفاده آشکار فیزیکی یا جنسی وجود نداشته باشد. یافتهها نشان میدهد در خانوادههایی که والدین ترسناک و غیرقابل پیشبینی هستند، فرزندان ممکن است دچار گسستگی شوند.
اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) نادر است. حدود 1 درصد از جمعیت به این اختلال مبتلا میشوند و زنان بیشتر از مردان مبتلا میشوند.
علائم اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی)
اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) با دو یا چند هویت یا حالت شخصیتی متمایز یا دو پارچه مشخص میشود که به طور مداوم رفتار شما را کنترل میکنند.
همه افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) آن را به یک شکل تجربه نمیکنند. برای برخی، هر کدام از شخصیتها، سن، جنس یا نژاد خاص خود را دارد – به علاوه حالتها، حرکات و روشهای متفاوت صحبت کردن دارند.
ماندن در شخصیتها میتواند چند ثانیه، چند دقیقه یا چند روز طول بکشد.
سایر علائم اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) میتواند شامل سردرد، فراموشی، از دست دادن زمان، خلسه و “تجارب خارج از بدن” باشد. برخی از افراد مبتلا به اختلالات تجزیهای گرایش به آزار و اذیت خود و خشونت (هم خودآزاری و هم برای دیگران) دارند.
اگر اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) دارید، ممکن است متوجه شوید که کارهایی را انجام میدهید که معمولاً انجام نمیدادید، مانند سرعت زیاد و رانندگی بیاحتیاط، یا سرقت پول از کارفرما یا دوست خود. اما شما فکر میکنید که مجبور به انجام این کارها هستید.
برخی از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) احساس میکنند که در بدن خود مانند یک مسافر هستند تا راننده. به عبارت دیگر، آنها معتقدند که چارهای ندارند.
برخی از راههای اصلی که اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) شیوه زندگی شما را تغییر میدهد عبارتند از:
- احساس میکنید از بدن خود جدا شدهاید. اغلب از آن به عنوان یک تجربه “خارج از بدن” یاد میشود. به این میگویند مسخ شخصیت.
- شما احساس میکنید که دنیا واقعی نیست، یا مه آلود یا دور به نظر میرسد.
- شما دچار فراموشی هستید که در آن نمیتوانید اطلاعات شخصی مهمی را به خاطر بیاورید که نمیتوان آن را فراموشی معمولی دانست.
- شما یک احساس سردرگمی در مورد اینکه چه کسی هستید دارید. به این حالت سردرگمی هویت میگویند. نمونهای از سردرگمی هویت زمانی است که در تعریف چیزهایی که در زندگی به آنها علاقه دارید، دیدگاههای سیاسی، مذهبی یا اجتماعی، گرایش جنسی یا جاهطلبیهای حرفهای خود مشکل دارید. علاوه بر این، ممکن است دچار تحریف در تشخیص گذران زمان، مکان و موقعیت شوید.
- معمولاً یک شخصیت “میزبان” وجود دارد که با نام واقعی شما شناسایی میشود. شخصیت میزبان شما معمولا از شخصیتهای دیگر شما بیخبر است.
تشخیص
فهرست علائمی که باعث میشود فرد مبتلا به اختلال تجزیهای به دنبال درمان باشد، بسیار شبیه به بسیاری از تشخیصهای روانپزشکی دیگر است. در واقع، بسیاری از افرادی که دارای اختلالات تجزیه ای هستند، دارای تشخیصهای همزیستی از اختلالات شخصیتی مرزی یا سایر اختلالات شخصیت، افسردگی و اضطراب هستند.
زمانی که بیمار در ابتدا تشخیص داده میشود، به طور متوسط دو تا چهار شخصیت وجود دارد. سپس به طور متوسط 13 تا 15 شخصیت وجود دارد که میتوانند در طول درمان شناخته شوند. محرکهای محیطی یا رویدادهای زندگی باعث تغییر ناگهانی از یک تغییر یا شخصیت به دیگری میشود.
چه شرایط سلامت روان دیگری می تواند با اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) رخ دهد؟
همراه با گسستگی و شخصیتهای متعدد، افراد مبتلا به اختلالات تجزیهای ممکن است تعدادی دیگر از مشکلات روانپزشکی داشته باشند، از جمله علائمی مانند:
- افسردگی
- نوسانات خلقی
- تمایلات خودکشی
- اختلالات خواب (بیخوابی، وحشت شبانه و راهرفتن در خواب)
- اضطراب، حملات پانیک و فوبیا
- سوءمصرف الکل و مواد مخدر
- اجبار و وسواس
- علائم شبه روانپریشی (از جمله توهمات شنیداری و بینایی)
- اختلالات اشتها
کدام افراد مشهور اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) دارند؟
از افراد مشهور مبتلا به اختلال هویت تجزیهای میتوان به مرلین مونرو، روزان بار، آدام دوریتز و هرشل واکر اشاره کرد.
درمان اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی)
هیچ دستورالعمل رسمی و مبتنی بر شواهد برای درمان اختلال هویت تجزیهای (اختلال چند شخصیتی) وجود ندارد.
اگر چه هیچ درمانی برای اختلال هویت تجزیهای وجود ندارد، اما اگر بیمار متعهد بماند، درمان طولانیمدت میتواند مفید باشد. درمان موثر شامل:
روان درمانی: هدف این است که به «ادغام» ویژگیهای شخصیتی جداگانهتان در یک شخصیت تلفیقی کمک کنید که بتواند شما را کنترل کند. این درمان اغلب شامل مشارکت اعضای خانواده شما است.
درمان شناختی رفتاری (CBT): این یک نوع روان درمانی ساختار یافته و هدف گرا است. CBT به شما کمک میکند افکار و رفتارهای منفی را بیاموزید و الگوها و عادات فکری سالمتری را اتخاذ کنید.
رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT): هدف تعادل بین اعتبار (پذیرش) شخصیت شما، چالشهای شما و مزایای تغییر است. درمانگر به شما کمک میکند تا مهارتهای تنظیم هیجان را بیاموزید.
هیپنوتیزم درمانی: هیپنوتیزم بالینی که همراه با رواندرمانی استفاده میشود، میتواند برای کمک به دسترسی به خاطرات سرکوب شده، کنترل برخی از رفتارهای مشکلساز و همچنین کمک به ادغام شخصیتها در یک شخصیت مورد استفاده قرار میگیرد.
درمان کمکی: نشان داده شده است که درمانهایی مانند هنر یا حرکت درمانی به افراد کمک میکند تا با بخشهایی از ذهن خود ارتباط برقرار کنند که برای مقابله با تروما خاموش کردهاند.
هیچ درمان دارویی ثابتی برای اختلال هویت تجزیهای وجود ندارد، که رویکردهای مبتنی بر روانشناختی را به اصلیترین درمان تبدیل میکند. درمان اختلالات همزمان، مانند افسردگی یا اختلالات مصرف مواد، برای بهبود کلی ضروری است. از آنجایی که علائم اختلالات تجزیهای اغلب همراه با سایر اختلالات مانند اضطراب و افسردگی رخ می دهد، داروهایی برای درمان آن مشکلات هم زمان در کنار روان درمانی استفاده می شود.
درمان می تواند دشوار و دردناک باشد، اما می تواند به طور قابل توجهی به علائم شما در طولانی مدت کمک کند.
آیا واقعا میتوان اختلال هویت تجزیهای را درمان کرد؟
هیچ درمانی وجود ندارد. باید تا آخر عمر این اختلال را مدیریت کنید. اما درمانها میتوانند علائم شما را کاهش دهند و به عملکرد بهتر در محل کار، خانه و جامعه کمک کنند.