صفحه اصلی > روانشناسی :  هوش هیجانی یا همان ای کیو (EQ) چیست؟

 هوش هیجانی یا همان ای کیو (EQ) چیست؟

هوش هیجانی

 در این مقاله درباره هوش هیجانی یا همان ای کیو (EQ) صحبت خواهیم کرد. هرچه EQ یا هوش هیجانی بالاتر باشد، بیشتر با احساسات خود و همچنین احساسات دیگران در ارتباط هستید.

 آیا تابه‌حال شنیده‌اید که انواع مختلفی از هوش وجود دارد؟ برخی در ریاضیات عالی هستند، درحالی‌که برخی دیگر در استفاده از کلمات و نوشتن استعداد دارند. برخی از مردم حس ششم قوی برای راه‌اندازی کسب‌وکار و کارآفرینی دارند، درحالی‌که برخی دیگر نابغه‌هایی خلاق در موسیقی و هنر هستند.

 هوش هیجانی که به‌عنوان ضریب عاطفی یا EQ نیز شناخته می‌شود. شما می‌توانید در زمینه‌های مختلف هوش بالایی داشته باشید؛ ولی هوش هیجانی شما پایین باشد یا حتی ممکن است اگرچه در زمینه‌های دیگر هوش بالایی نداشته باشید؛ ولی هوش هیجانی شما شگفت‌انگیز باشد.

 اما دقیقاً هوش هیجانی چیست؟ و آیا این مهارتی است که شما با آن متولد شده‌اید یا چیزی است که می‌توانید در طول زمان آن را به دست بیاورید؟ روان‌شناس گریس توورک، مفهوم EQ و چرایی اهمیت آن را بررسی کرده است.

بیشتر بخوانید: عوارض نداشتن رابطه جنسی | بهترین راه‌های افزایش میل جنسی چیست؟

 هوش هیجانی چیست؟

 باهوش بودن از نظر هیجانی به این معنی است که با احساسات خود و دیگران هماهنگ باشید؛ یعنی قادر به شناسایی، مدیریت و حتی پیش‌بینی احساس خود یا شخص دیگری باشید.

 دکتر توورک معتقد است هوش هیجانی توانایی درک و مدیریت احساسات است. EQ به نحوه تشخیص و پاسخ به احساسات دیگران و همچنین نحوه مدیریت احساسات خود و نحوه درک آنها توسط دیگران اشاره دارد.

 چرا هوش هیجانی مهم است؟

 هوش هیجانی می‌تواند به شما کمک کند آرام باشید، لحظات ناخوشایند را با مهربانی مدیریت کنید و تقریباً با هرکسی که ملاقات می‌کنید ارتباط برقرار کنید. چرا؟ زیرا هرچه هوش هیجانی شما بالاتر باشد، در درک احساسات خود و اطرافیانتان بهتر خواهید بود و این می‌تواند به شما کمک کند با مردم بهتر ارتباط برقرار کنید، همدل‌تر باشید و حتی در زمان‌های سخت درست رفتار کنید.

 هر چقدر بهتر و بیشتر بتوانیم احساسات خود را درک کنیم و آنها را پیدا کنیم بهتر می‌توانیم احساسات دیگران را بشناسیم و تشخیص دهیم. افزایش هوش هیجانی به ما بینشی می‌دهد که از دیگران سؤال بپرسیم، نه اینکه فرض کنیم هر فرد ممکن است دقیقاً همان احساسی را داشته باشد که ما احساس می‌کنیم.

 هر یک از ما از طریق لنز منحصربه‌فرد خودمان جهان را نگاه می‌کنیم و درک اینکه چگونه دیگران می‌توانند چیزها را متفاوت از ما ببینند، اغلب دشوار است. هوش هیجانی به شما کمک می‌کند تا فراتر از لنز خود دنیا را ببینید و متوجه شوید که دیگران چه احساسی دارند.

هوش هیجانی

 مولفه‌های هوش هیجانی

 دکتر گلمن که برای اولین‌بار هوش هیجانی را تعریف کرد، پنج مؤلفه کلیدی را شناسایی کرد:

  •  خودآگاهی: درک احساسات و عواطف خود، از جمله آن احساسات که بر آنها بیشتر تأثیر می‌گذارد.
  •  خودمدیریتی: دانستن اینکه چگونه احساسات و تکانه‌های خود را مدیریت کنید.
  •  انگیزه: داشتن احساس انگیزه برای تعیین و دستیابی به اهداف و بهتر کردن خودتان تا بتوانید به‌عنوان یک فرد رشد کنید.
  •  همدلی: توانایی درک دیگران، حتی زمانی که دیدگاه‌ها، تجربیات و احساسات آنها با شما بسیار متفاوت است.
  •  مهارت‌های اجتماعی: تعامل و تعامل خوب با دیگران

 دکتر تورک هوش هیجانی را به چهار دسته کلی مشابه تقسیم می‌کند. دو دسته که بیشتر شخصی هستند (درباره خود درونی شما) و دو دسته که بیشتر ارتباطی هستند در مورد روابط شما با افراد دیگر:

  •  خودآگاهی
  •  خودمدیریتی
  •  آگاهی اجتماعی
  •  مدیریت روابط

 خودآگاهی

 خودآگاهی به توانایی شما در تشخیص و درک احساساتتان، از جمله آنچه تجربه می‌کنید و احساستان، اشاره دارد.

 برخی از نمونه‌های خودآگاهی (که به‌عنوان نکاتی برای بهبود خودآگاهی شما مفید هستند) عبارت‌اند از:

  •  توانایی شناسایی و نام‌گذاری احساسات خود. مثلاً برخی از افراد ترس را با خشم اشتباه می‌گیرند. وقتی می‌ترسند خشمگین می‌شوند.
  •  دانستن اینکه چه اتفاقات و محیط‌هایی احتمالاً احساسات مختلف را در آنها بیدار می‌کند. مثلاً وقتی وارد کلاس درس می‌شوم اضطرابم بالا می‌رود.
  •  توجه به نشانه‌های فیزیکی مرتبط با احساسات شما. به‌عنوان‌مثال، ممکن است وقتی مضطرب می‌شوید عضله پا و شانه خود را منقبض می‌کنید.
  •  تشخیص تأثیرات بیرونی بر خلق‌وخوی شما، مثلاً زمانی که گرسنه یا خسته هستید عصبانی می‌شوید.
  •  در لحظه از خود سؤالات تأملی بپرسید، مانند “در حال حاضر چه احساسی دارم؟” و “چه چیزی باعث شده که من این‌گونه واکنش نشان دهم؟”
  •  صحبت در مورد احساسات خود برای درک بهتر آنها. مثلاً با نوشتن خاطرات، صحبت‌کردن در مورد آنها با تراپیست یا پرسیدن نظر افراد دیگر در مورد نحوه برخوردتان در موقعیت‌های هیجانی و عاطفی.

 خودمدیریتی

 این جنبه از هوش هیجانی به توانایی شما در تنظیم احساساتی که تجربه می‌کنید اشاره دارد. آیا وقتی عصبانی هستید با دیگران بداخلاقی می‌کنید؟ آیا یک نظر آزاردهنده کل روز شما را خراب می‌کند؟ یا آیا در صورت نیاز از مهارت‌های مقابله‌ای مانند تنفس عمیق، خودگویی مثبت و استراحت استفاده می‌کنید؟

 برای مثال، مدیریت احساسات می‌تواند به این معنا باشد:

  •  زمانی که احساسات شدیدی مانند عصبانیت دارید، از طغیان یا تصمیم‌گیری‌های تکانشی اجتناب کنید.
  •  سازگاری و انعطاف‌پذیربودن در هنگام تغییر شرایط.
  •  حفظ دیدگاه مثبت در مواجهه با مشکلات زندگی.
  •  از احساسات خود آگاه باشید؛ اما تحت‌تأثیر آنها قرار نگیرید.

 آگاهی اجتماعی

 آگاهی اجتماعی، شناخت و درک احساسات دیگران و همچنین توانایی شما در انتقال احساسات خود به دیگران است.

 اگر می‌دانید چه چیزی به شما احساس خاصی می‌دهد، بهتر می‌توانید درک کنید که چه چیزی باعث می‌شود دیگران نیز چنین احساسی داشته باشند. از سوی دیگر، هر چه بیشتر با احساسات خود در ارتباط باشید، بیشتر می‌توانید تشخیص دهید که آنچه باعث می‌شود احساس خاصی را پیدا کنید ممکن است احساسات کاملاً متفاوتی را در شخص دیگری برانگیزد.

 هوش هیجانی مستلزم بازتاب و مدیریت بسیاری از احساسات خودمان است، زیرا ما واقعاً فقط تجربه خودمان از احساسات را داریم که باید از آن استفاده کنیم. هرچه بیشتر بتوانیم درک داشته باشیم و سؤال بپرسیم تا بتوانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم، بهتر می‌توانیم خود را به‌جای دیگران بگذاریم.

 مدیریت روابط

 وقتی با احساسات دیگران هماهنگ باشید، می‌توانید دوست، همکار و رهبر بهتری باشید. می‌توانید متفکرانه ارتباط برقرار کنید و با همدلی بیشتری با دیگران در تعامل باشید.

 هوش هیجانی به شما کمک می‌کند تا به طور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کنید و حتی داشتن مشکل با آنها را نیز مدیریت کنید. هوش IQ شما ارتباط زیادی با توانایی شما در مدیریت روابط خود با دیگران ندارد. اینکه چقدر در ریاضیات عالی هستید، همیشه به این بستگی ندارد که چگونه می‌توانید تعارض‌ها را حل کنید یا چقدر می‌توانید به راه‌حل‌های خلاقانه و انعطاف‌پذیر فکر کنید. اینجاست که هوش هیجانی وارد می‌شود.

 وقتی به ویژگی‌های یک مدیر خوب فکر می‌کنید چیزهایی که به ذهن می‌رسد ممکن است شامل مهارت‌های ارتباطی و مهارت‌های حل مسئله باشد. حتی اگر در یک شغلی کار می‌کنید که نیاز به هوش بالا مثل هوش ریاضی داشته باشد، حتماً دقت کرده‌اید که احتمالاً رئیس شما فقط با اعداد خوب نیست. او احتمالاً با مردم نیز خوب رفتار می‌کند که باعث می‌شود تیم را به طور مؤثر و همدلانه رهبری کند.

هوش هیجانی

 چگونه هوش هیجانی خود را تقویت کنیم

 هوش هیجانی چیزی است که همه می‌توانند در آن بهتر شوند و هر یک از ما بدون توجه به ضعف در آن، قدرت تمرین و بهبود آن را داریم.

 هوش هیجانی ممکن است برای برخی افراد راحت‌تر از دیگران به وجود بیاید، اما مهارتی است که می‌تواند در طول زمان نیز به وجود بیاید و بیشتر شود. بهبود هوش هیجانی به شما کمک می‌کند تا استرس‌های روزانه را مدیریت کنید و با دیگران ارتباط بهتری برقرار کنید.

 یک دفتر خاطرات داشته باشید

 برای درک بهتر احساسات خود، شروع به ثبت آنها کنید و لازم نیست نویسنده‌ای عالی (حتی خوب) باشید تا یک دفتر خاطرات داشته باشید.

 پیگیری افکار، احساسات و روشی که چیزها را تجربه می‌کنید می‌تواند به شما کمک کند تا بینشی نسبت به احساس خود به دست آورید و خودآگاهی را توسعه دهید. این کار می‌تواند به شما در همدلی با دیگران کمک کند، از جمله درک اینکه دیگران چگونه ممکن است چیزها را درک کنند و در نتیجه روابط ما را بهبود می‌دهد.

 مدیتیشن و ذهن‌آگاهی را جدی بگیرید

 برای درک خود، باید زمانی را صرف گوش‌دادن و توجه به خود کنید و با یک ذهن شلوغ این کار امکان‌پذیر نیست.

 تمرین‌هایی مانند تمرکز حواس و مراقبه راه‌هایی هستند که از طریق آن‌ها می‌توانیم با خودمان هماهنگ شویم. مدیتیشن می‌تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را بهتر درک کرده و خود را مدیریت کنید و یاد بگیرید قبل از واکنش فکر کنید.

 شکل‌های مختلف مدیتیشن می‌تواند به شما کمک کند ذهن خود را آرام کرده و استرس و اضطراب را کاهش دهید. تمرکز حواس تمرین آگاهی و حضور است، مهم نیست که چه کاری انجام می‌دهید، خواه نهار خوردن باشد، یا در حین برگزاری یک جلسه یا در حین انتظار کشیدن در ترافیک ساعات شلوغی می‌توانید مدیتیشن کنید.

 از تجربیات خود درس بگیرید

 به زمانی که شخص دیگری نظر شما را جویا شده بود دقت کنید. نحوه سؤال و خود سؤالی که از شما پرسیدند باعث می‌شد احساس ارزشمندی، تأیید یا مورد حمایت قرار گرفتن، کنید.

 به این فکر کنید که آنها آن را چگونه بیان کردند و چگونه می‌توانید نحوه بیان یک سؤال مشابه را برای شخص دیگری استفاده کنید. می‌توانید نکات و ترفندهایی را از سایر افرادی که احساس می‌کنید به‌خوبی با آنها ارتباط برقرار می‌کنند شناسایی کنید، سپس از آنها در تعاملات خود استفاده کنید.

 تمرین کنید

 بهبود هوش هیجانی شما به‌نوعی مانند بهبود آمادگی جسمانی است. باید با میل خودتان و برای مدت طولانی روی آن کار کنید. درحالی‌که برقراری ارتباط با احساسات خود نیمی از نبرد است، نمی‌توانید از نیمه دیگر غافل شوید: روابط خود با دیگران.

 مطمئن شوید که دررابطه‌با روابط خود با دیگران، نه فقط آگاهی از خودتان بلکه مهارت‌های هوش هیجانی خود را نیز تقویت می‌کنید.

 روی مهارت‌های گوش‌دادن فعال خود کار کنید

 وقتی در حال مکالمه با شخص دیگری هستید، آیا فقط صدای او را می‌شنوید یا واقعاً به او گوش می‌دهید؟ با دادن تمرکز و توجه کامل به مکالمات و تلاش واقعی برای درک آنچه طرف مقابل می‌گوید، گوش‌دادن فعال را تمرین کنید.

 گوش‌دادن فعال همچنین شامل توجه به زبان بدن و نشانه‌های کلامی ظریف‌تر، مانند لحن نیز می‌شود که می‌تواند به شما کمک کند فراتر از کلماتی که می‌گویند، احساس مردم را درک کنید.

 نظر دیگران را بپرسید

 اگر می‌خواهید بفهمید که چگونه با دیگران برخورد می‌کنید، گاهی اوقات بهترین کار این است که به‌سادگی از آنها بپرسید.

 گاهی اوقات، ما تصور می‌کنیم که وقتی چیزی می‌گوییم، احساس خاصی را در شخص دیگری به وجود می‌آورد. دوستان یا همکاران نزدیکتان هرگز ناراحت نمی‌شوند که بپرسید: وقتی با شما به این شکل ارتباط برقرار می‌کنم، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ آیا راه بهتری برای انتقال این پیام برای من وجود دارد؟ گاهی اوقات بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که بپرسید و توضیح دهید.

 بعلاوه، درخواست نظر دیگران دری را برای ارتباطات بیشتر باز می‌کند. این نشان‌دهنده آمادگی شما برای داشتن چنین مکالماتی و تلاش برای تقویت روابطتان است.

 صبر داشته باشید

 انتظار نداشته باشید که هوش هیجانی خود را یک‌شبه تقویت کنید. این یک پروژه بلندمدت است! فقط تکه‌تکه و روزبه‌روز روی آن کار کنید. هر قدم روبه‌جلو پیشرفت است و می‌توانید در طول زندگی خود روی آن کار کنید.

برچسب ها :
مترجم، کارشناس روان‌شناسی
پست های مرتبط

۵۰ باید و نباید زندگی زناشویی از نظر دکتر هلاکویی (قسمت دوم: نبایدها)

در مطلب قبلی، قسمت اول یعنی ۲۵ باید زندگی زناشویی منتشر شد.…

14 مهر 1403

۵۰ باید و نباید زندگی زناشویی از نظر دکتر هلاکویی (قسمت اول: بایدها)

این مطلب عینا پیاده‌سازی سمینار دکتر هلاکویی نیست و خلاصه‌ای از آن…

7 مهر 1403

 عوارض نداشتن رابطه جنسی | بهترین راه‌های افزایش میل جنسی چیست؟

 اگر مدتی است که سکس نکرده‌اید ممکن است این نگرانی در شما…

24 شهریور 1403

دیدگاهتان را بنویسید