عقده سیندرلا مخصوص به زنان است. ممکن است جایی خوانده باشید مردان هم عقده سیندرلا دارند، درحالیکه آن سندروم پیتر پن Peter Pan syndrome است.
بیشتر بخوانید: فلسفه وابی سابی؛ پذیرش لذتبخش نقصها
عقده سیندرلا از کجا آمد؟
برای اولین بار خانم “کولت داولینگ” (Colette Dowling) از عقده سیندرلا در کتاب “ترس پنهان زنها از استقلال” نام برد. در آنجا این اصطلاح را با تکیه بیشازاندازه زنان به مردان تعریف کرد. در واقع گفته میشود که این نوع از زنان هیچ استقلالی در زمینههای عاطفی، مالی، اجتماعی و فکری ندارند و تمام آن را به ازدواج واگذار کردهاند.
خانم داولینگ اشاره میکند که ریشه این عدم استقلال ترس در ضمیر ناخودآگاه زنان است که منجر میشود زنان نتوانند خود را شخصی کامل و مستقل ببیند. پس چون خود نمیتوانند به اهدافشان برسند پس منتظر میشوند تا مردان خوشبختی را برای آنها بیاورند.
چندین سال قبل Keira Knightley (کیرا نایتلی) بازیگر بسیار موفق هالیوود در یک مصاحبه اعلام کرد به دختر خردسالش اجازه نمیدهد «سیندرلا» را که در سال ۱۹۵۰ منتشر شده است ببیند برای این که شخصیت سیندرلا در انتظار یک مرد ثروتمند است تا او را نجات دهد و نمیخواهد دخترش چنین الگویی در زندگی پیدا کند.
همانطور که در فیلم سیندرلا نیز آمده است این تفکر در دختر به وجود میآید که باید منتظر مردی با اسب سفید باشد. این مرد باید بیاید و دختر را در یک زندگی رویایی خوشبخت کند و دختر دیگر هیچکاری انجام نمیدهد و حتی نقشی هم برای خوشبخت کردن آن مرد در نظر نمیگیرد.
کمتر کسی است که کارتون سیندرلا را ندیده باشد. دختری زیبا، مؤدب و متین که نیاز دارد مردی بیاید و او را نجات دهد.
وقتی میگوییم کسی عقده سیندرلا دارد، به چه معنا است؟
عقده سیندرلا یعنی وابستهبودن و ترس از استقلال باعث میشود که بخواهد دیگران از او مراقبت کنند. پس مرد ایدهآل از نظر این زنان یک مرد قدرتمند است، هر چه قدرت بیشتری داشته باشد، بهتر میتواند از او مراقبت کند.
- این مراقبت فقط به معنای مراقبت مالی نیست.
- جای او تصمیم بگیرد.
- حتی به او امر و نهی کند زیرا او خودش نمیخواهد عواقب تصمیمگیریهایش را بهعهده بگیرد.
- ایرادهای او را ندیده بگیرد، مانند یک پدر و مادر دلسوز مراقبش باشد و نازش را بکشد.
- اخلاقش را تحمل کند و دم نزند.
نقش والدین در عقده سیندرلا
این جمله کلیشهای را همه شنیدهاند که همه مشکلات به دوران کودکی برمیگردد. بله والدین و اطرافیان در عقده سیندرلا نقش دارند. اگر والدین شنیدند که کسی به فرزند دخترشان از اوایل کودکی تا اواخر نوجوانی چنین حرفهایی میزنند باید او را متوقف کنند و به او اجازه همچین اظهار نظرهایی ندهند:
- باید شوهر کنی
- تو دختری عقلت نمیرسه
- تو دختری نمیتونی از خودت مراقبت کنی
- هر جا میخوای بری با داداشت یا با بابات برو
- تو نمیتونی درست تصمیم بگیری
- عقل زن نصف عقل مرده
- خواب زن چپه
- من نمیتونم، شوهر کردی از شوهرت بخواه
- من اجازه نمیدم بری فلان جا، شوهر کردی بگو هر جا خواستی ببرتت
- تو خونه من حق این کارا رو نداری، برو خونه شوهرت هر غلطی خواستی بکن
- هر وقت شوهر کردی بگو نازتو بکشه، من حوصله نازکردن تو رو ندارم
- دختر زمانی خوشبخته که شوهر میکنه
- بیچاره دختر فلانی ترشیده، افسرده شده
- درسته فلانی دکترا گرفته، شغل خوب داره وقتی شوهر نداره؛ به چه درد میخوره؟
- این همه درس میخونی که چی، تهش باید کهنه بچه بشوری
- زن و چه به نشستن پشت ماشین، بشین پشت ماشین لباسشویی
و صدها حرف و جمله دیگر که به یک دختر تلقین میکند که هیچ توانایی ندارد و فقط با یک مرد کامل میشود.

چرا مردان نمیتوانند زنی که عقده سیندرلا دارد را بپذیرند؟
عقده سیندرلا در دنیای امروز برای زنان و مردان ناکارآمد است. کمتر مردی تمایلی دارد فقط در ازای سکس خوب و زیبایی یک زن، تمام نیازهای همسرش را برطرف کند، به او عشق بورزد، فقط چشم بگوید و آن دختر فقط ناز کند و هیچ مسئولیت احساسی و … در قبال او نداشته باشد. دختران قبلاً منتظر یک مرد ایدهآل با اسب سفید بودند ولی حالا منتظر بوگاتی و فراری و پورشه … . کسی که میآید و مانند یک قهرمان تمام مشکلات زندگی او را حل میکند.
در حالیکه میدانیم زندگی برای زن و مرد در قرن ۲۱ نیازمند مسئولیتپذیری، خودشناسی و برطرفکردن مشکلات کودکی، تلاش برای داشتن یک روان سالم، داشتن استقلال روانی و فکری، تلاش برای داشتن یک مهارت پولساز، داشتن شغل و درآمد، داشتن مهارت مدیریت رابطه عاطفی و … است.
دختری که عقده سیندرلا دارد، تمام این توقعات را از همسرش دارد ولی خودش هیچ چیزی برای ارائه ندارد.
نقش مردان در عقده سیندرلا
متأسفانه هنوز هم مردانی هستند که میخواهند زن را کنترل کنند و او را به خود وابسته نگه دارند. خب خوش به حال این مردان. دخترانی با عقده سیندرلا هستند که میتوانند در اختیارشان باشند.
اما اینجا روی صحبت با مردانی است که از لحاظ روانی سالم هستند؛ نه خودشیفته که از وابستگی زن به خودشان لذت ببرند و نه کنترلگر.
به دلیل تاریخ طولانی تبعیض بین زن و مرد، مردان وظیفه دارند تا در افکار و رفتار خود بازنگری کنند. باورهای خود را زیر سؤال ببرند. اگرچه که بیانصافی است که اگر نگوییم بسیاری از مردان ایرانی در دو دهه اخیر به اندازه قرنها تغییر کردهاند و حرمت و ارزش بسیاری برای خانمها قائل شدهاند و متأسفانه چه بسیار زنانی که به بهانه فمینیسم رادیکال مردان را بیچاره کردهاند.
نقش قانون در عقده سیندرلا
در بسیاری از کشورها قانون طوری نوشته شده که هیچ زن و هیچ مردی حس اجحاف ندارند.
در قانون ارث، قانون ازدواج و … در کشور ما اینگونه نیست.
از نظر من نویسنده قانون ازدواج در ایران، بسیار مناسب کسی است که عقده سیندرلا دارد.
- تو برایم تصمیم بگیر که آیا میتوانیم طلاق بگیریم؟
- تو برایم تصمیم بگیر که آیا میتوانم درس بخوانم؟
- تو برایم تصمیم بگیر که آیا میتوانم از کشور خارج شوم؟
- اگر روزی با هم نساختیم و تنها راه جدایی بود، تو بچهمان را بزرگ کن (چون احتمالا خودم نمیتوانم)
چرا هر دو ما نتوانیم برای خودمان تصمیم بگیریم؟
وقتی قبل از ازدواج حرف از داشتن حقوق برابر میشود، دیگران شکایت میکنند که چرا هنوز ازدواج نکرده، حرف از طلاق میزنی؟ ولی کسی نمیگوید چرا در لحظه عقد، مرد، داشتن حق طلاق برای خودش را امضا میکند؟
و این قانون است که به زن اجازه میدهد مهریه بگیرد و مرد را به زندان بیندازد. چه بسیار مردان بیگناهی که فقط به دلیل تعیین مهریه سنگین، جوانی خود را در زندان و دادگاه گذراندند.
زیرا زنی که عقده سیندرلا دارد، تمام استقلالش را میدهد و قدرت مرد، پول او را میگیرد.
حتی شیردادن به نوزاد یک وظیفه مادرانه و پرمحبت و انسانی نیست، من در اختیار توام، به فرزند تو شیر میدهم و میتوانم پولش را بگیرم.
قانون، حق انتخاب را از زن گرفته و او را به مرد کاملاً وابسته میداند و به زن این حق را میدهد که پول مرد را بگیرد، این یعنی عقده سیندرلا
عقده سیندرلا دلایلی طولانی و تاریخی دارد
سالیان سال طبق خواسته جامعه، زنان باید همیشه زیبا، خوشاندام، کدبانو با دستپختی باورنکردنی میبودند که میتوانستند همزمان چندین فرزند را بزرگ کرده و به کارهای خانه نیز برسند. حتماً شنیدهاید که میگفتند این دختر از هر انگشتش یک هنر میریزد.
دختران در خانه مینشستند تا ببینند که چه کسی آنها را میپسندد، چه کسی با اسب سفید به سراغ آنها میآید.
همه میدانیم که از مقدار نامشخص کمی بعد از ازل، بین زن و مرد تبعیض بوده است. و زنان چارهای جز انتظار کشیدن برای اسب سفید نداشتند. جامعه و فرهنگ و قانون حق انتخابی برای آنان قائل نبود. اما امروزه دنیا عوض شده و هیچ زن و هیچ مردی نباید مورد آزار و اجحاف قرار بگیرد.

آیا این زنان اشتباه میکردند؟
خیر. ما داریم در مورد سالیان پیش صحبت میکنیم، زمانی که در سراسر دنیا زنان حق رأی نداشتند.
- برای اولین بار در سال ۱۸۹۳ (۱۳۲ سال پیش) زنان در نیوزلند توانستند رأی دهند.
- در سال ۱۹۱۸، بریتانیا حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. سن رأی برای زنان بریتانیا بالای ۳۰ سال بود در حالی که مردان میتوانستند پس از ۲۰ سالگی در انتخابات شرکت کنند. در سال۱۹۲۱، حدود یک سوم زنان بریتانیا برای نخستین بار در انتخابات ملی شرکت کردند. (۱۰۴ سال پیش).
- در آمریکا نیز در سال ۱۹۲۰ زنان برای اولین بار توانستند رأی دهند.
- حق رای زنان در ایران در ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ با وجود مخالفتهای بسیار، به رسمیت شناخته شد. (۶۳ سال پیش)
رأی دادن فقط یک مثال از به رسمیت شناختهشدن زنان در طول تاریخ است. به این معنی که یک هویت مستقل دارند که توانایی تفکر و قدرت تصمیمگیری لازم را دارا هستند.
فمنیسم
فمنیسم برای اولین بار در سال ۱۸۹۵ (۱۳۰ سال پیش) مطرح شد. در این مطلب قرار نیست به جزییات آن بپردازیم و از بدیهای فمنیسم رادیکال بگوییم.
بر طبق نظر ویکیپدیا فمنیسم گسترهای از جنبشهای سیاسی، ایدئولوژیها و جنبشهای اجتماعی است که به دنبال تعریف، برقراری و دستیابی به حقوق برابر جنسیتی در مسائل سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعیِ زنان است.
عدالت و مساوات با یکدیگر متفاوت هستند.
- عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد و هر کسی بنابر استعدادش سهمی دریافت کند.
- مساوات به معنی برابری در همه زمینه ها است.
مساوات یعنی کارگر و پزشک یک مقدار حقوق بگیرند اما عدالت یعنی پزشک و کارگر بر اساس استعداد و کاری که میکنند حقوق متفاوتی دارند اما هر دو از میزان دریافتی راضی باشند.
در مورد حقوق زنان هم فمنیستها به دنبال عدالت اجتماعی نیستند و بلکه مساوات بین زن و مرد رو میخواهند.
اینکه هر دو ارزشمند محسوب شوند.
جمعبندی
عقده سیندرلا نتیجه سالیان دراز اتفاقات اجتماعی و فرهنگی بوده که زنان را وابسته و مردان را زورگو و کنترلگر و خودشیفته تربیت کرده است؛ اما خوشبختانه امروزه، فرهنگها، قانون، ایدئولوژیها ما را به این نتیجه رساندهاند که هر کسی مسئول خوشبختی خودش است و هیچ بار اضافی نباید بر دوش هیچ مرد و هیچ زنی نباشد.